عضو هشتم

ویو ا/ت

+ببخشید دست شویی کجاست ؟
هوپی: اونجا


توی ذهن ا/ت


دیدم جونگ کوک و نامجون رفتن صحبت کنن
از همون اول که اومده بودم اینجا جونگ کوک باهام سرد رفتار میکرد و از اینجا بودن من ناراحت بود
رفتم دیدم دارم راجب من حرف میزنن
( همون حرفاییکه زدن )
بغض کرده بودم و ناراحت بودم رفتم سمت دست شویی و رفتم دست و صورتم رو شستم
و رفتم پیش بیگ پی دی نیم
+بیگ پی دی نیم میشه یک لحظه بیاین
÷باشه

( رفتن بیرون )

+من منصرف شدم نمی‌خوام توی گروه باشم
÷چرا دختر
+چون که پسرا دوست ندارن من اینجا باشم
÷من باهاشون صحبت میکنم
+نمی خواد
÷خیلی هم می خواد تو اینجا منتظر باش من میام
+باشه

( رفت تو )

÷پسرا شما از بودن ا/ت تو گروه ناراحت هستید
کوکی :من ناراح تنم ولی بقیه رازی هستند
÷باید قبولش کنین
کوکی:من نمی خوام
÷نمی خوام نداریم
÷میرم میگم بیاد و شماهم باید قبولش کنید
کوکی :اوکی ( عصبی )
دیدگاه ها (۰)

سلام دوستان من یه چیزی رو یادم رفت بگم تو ی داستاناین چیزایی...

عضو هشتم

عضو هشتم

عضو هشتم

پسرا کلی حرف زدن من یهو چشمم به یه کامنت خورد نوشته بود سولی...

قلب یخیپارت ۱۷از زبان ا/ت:جونگ کوک: من به خودم افتخار میکنم ...

WISH MEET YOUPART 16ویو روز بعدادمین. ا/ت صبح زود بیدار شد و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط